مطالعات روانشناسی

تازه ترین مقالات در حوزه روانشناسی کودکان

مطالعات روانشناسی

تازه ترین مقالات در حوزه روانشناسی کودکان

۱۲ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سید شهرام علیزاده روانشناس و مشاور ، درباره چگونگی کنترل کودکان توسط والدین برای شرکت در کلاس‌های آنلاین و فعالیت در فضای مجازی در روزهای کرونایی، اظهار کرد: با توجه به تعطیلی مدارس و ارائه دروس از طریق نرم افزار‌های آموزشی، میزان استفاده دانش آموزان از تلفن همراه به شدت افزایش یافته که این مساله نگرانی بسیاری از والدین را در پی داشته است.

وی بیان کرد: از سوی دیگر عدم خروج اعضای خانواده از منزل در روزهای کرونایی باعث استفاده بیش از حد تلفن همراه شده و همچنین ساعت خواب و بیداری دانش آموزان تغییر کرده است و برخی تا پاسی از شب بیدار هستند و خود را با تلفن همراه سرگرم می‌کنند.

این روانشناس تصریح کرد: وابستگی بیش از حد معمول به تلفن همراه، عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به عنوان اعتیاد به این وسیله ارتباطی محسوب می‌شود. این وابستگی، اشتغال ذهنی مداوم، کلافگی، تحریک پذیری و بیقراری فرد را موجب می‌شود. صدمه خوردن به روابط بین فردی و تأثیر منفی بر تحصیل نیز از جمله تأثیرات قابل توجه اعتیاد به تلفن همراه به شمار می‌آیند.

علیزاده درباره راهکار برای پیشگیری از بروز چنین مشکلاتی، گفت: ساعات مشخصی را برای استفاده از تلفن همراه تعیین کنید و به فرزند خود اجازه ندهید تا در غیر زمان مقرر از تلفن همراه استفاده کند. دقت کنید که برای انجام این کار باید برنامه‌های جذاب دیگری را به برنامه فرزند خود اضافه کنید؛ مثلاً به همراه دیگر اعضای خانواده بازی‌هایی را ترتیب دهید و فرزند خود را در طول بازی تشویق کنید.

وی افزود: ساعات خواب و بیداری فرزند خود را مدیریت کنید و در صورت نیاز به اصلاح، این ساعات را به طور تدریجی تغییر دهید. شما می‌توانید زمان خواب فرزندتان را به میزان ۱۰ دقیقه عقب‌تر ببرید و او را ۱۰ دقیقه زودتر بیدار کنید.

علیزاده اضافه کرد: شرایطی را فراهم کنید تا فرزندتان پس از انجام تکالیف مدرسه و مطالعه دروس از تلفن همراه استفاده کند. این قانون موجب می‌شود تا آن‌ها به طور قانونمند از تلفن همراه استفاده کنند، همچنین استفاده از نرم افزار‌های آسیب زا را برای او ممنوع کنید و به فرزندتان بگویید که در صورت نصب آن‌ها، به میزان مشخصی که از قبل تعیین شده (مثلا ۲۴ ساعت) نمی‌تواند از تلفن همراه استفاده کند.

وی خاطرنشان کرد: توجه کنید که قوانین تعیین شده در مورد فرزندان خود را به هیچ وجه نقض نکنید و تنبیه متناسب و عادلانه‌ای را برای هر تخلف در نظر بگیرید، در نهایت این نکته را به خاطر داشته باشید که هر گونه تغییر ماندگار در وجود فرزندتان باید به تدریج اتفاق بیفتد. سعی کنید که هر روز به میزان اندکی (مثلا ۱۵ دقیقه) از زمان استفاده فرزندتان از تلفن همراه بکاهید تا با مقاومت و بدرفتاری کمتری از جانب او مواجه شوید.

 

  • سارا پورحبیب
  • ۰
  • ۰

الهام پورمولایی، کارشناس ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی ، درباره مقایسه کردن کودکان اظهار کرد: مقایسه کردن انسان‌ها در هر سنی از کودکی، نوجوانی، جوانی و حتی بزرگسالی، کاری دور از منطق و عقلانیت است، به این دلیل که انسان‌ها، متفاوت از هم آفریده شده‌اند و توانایی‌ها و خصوصیاتشان نیز متفاوت آفریده شده است.

او افزود: هر فردی در زمینه خاصی، توانایی و استعداد دارد و نمی‌توان انتظار داشت که دو نفر مثل هم باشند، اما این مسأله در دوران کودکی نتیجه زیان باری به همراه دارد، بنابراین والدین باید اجازه دهند کودکان، خودشان باشند و دائما آن‌ها را با فرد دیگری مقایسه نکنند.

این روانشناس کودک و نوجوان تأکید کرد: کار والدین این است که شرایطی را فراهم کنند که استعداد‌های خدادادی کودکان، شکوفا شود و امکان پرورش آن نیز به وجود آید؛ به طور مثال فرزندی در رشته‌های ورزشی قوی‌تر است، دیگری در ریاضی و... پس در حالت کلی مقایسه کردن کودکان آسیب‌های روحی و جسمی زیادی به آن‌ها وارد می‌سازد که در برخی موارد این آسیب‌ها جبران ناپذیر خواهد بود.

او گفت: والدین زمانی که فرزندانشان را با دیگران مقایسه می‌کنند؛ انواع آسیب‌های جسمی و فردی را به او وارد می‌کنند که نمونه‌ای از این آسیب‌ها، اختلال در عملکرد و سلامت کودکان، کور شدن استعدادهایشان، کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس کودکان، تقویت عصبانیت، خشم و حسادت در کودکان، دروغگو شدن کودکان و خودکم‌بینی و سرخوردگی و کبر، غرور و خودخواهی او می‌شود.

پورمولایی گفت: والدین باید مبنای ذهنی شان را این بگذارند که فرزندشان، بهترین فرزندی است که می‌توانستند داشته باشند؛ بنابراین تا می‌توانند در تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس فرزندشان بکوشند.

 

  • سارا پورحبیب
  • ۰
  • ۰

مریم نیک فطرت با بیان اینکه زندگی مشترک معمولا با عشق آغاز می‌شود، اظهار کرد: کم کم مسیر زندگی مشکلات خودش را نشان می‌دهد و لذا زوجین توانایی حل مشکلات را به درستی ندارند و منجر به جدایی می‌شود.

وی عدم تفاهم را یکی از عوامل طلاق دانست و افزود: برخی از افراد تصور می‌کنند بعد از ازدواج باید به همه چیز‌هایی که در رویا و خیالشان دارند، محقق شود لذا این تصور اشتباه بوده و مبنایی برای ایجاد شکاف در زندگی مشترک می‌شود.

این روانشناس، با اشاره به نقش ویژگی‌های شخصیتی و عوامل محیطی و اجتماعی بر زندگی زناشویی، یادآور شد: برخی از افراد نمی‌توانند در کنار هم زندگی کنند و لذا طلاق رسمی یا عاطفی صورت می‌گیرد. در واقع برخی از زوجین زیر یک سقف زندگی می‌کنند، اما هیچ احساس و جاذبه‌ای برای یکدیگر ندارند.

وی انحرافات اخلاقی و آسیب‌های اجتماعی و مشکلات روحی و روانی را ناشی از طلاق عاطفی دانست و بیان کرد: از دیگر عوامل جدایی زوجین می‌توان به توقعات نا به جا، عدم شناسایی خواسته‌ها و توقعات و ناتوانی در برآورده کردن آنها، اعتیاد، خیانت و بی وفایی و عدم آمادگی برای ازدواج اشاره کرد. برخی از افراد صرفا به خاطر حرف دیگران و یا چشم و هم چشمی ازدواج می‌کنند.

این مشاور خانواده، عدم شناخت زوجین از یکدیگر را ریشه اغلب تعارضات در زندگی مشترک دانست و تصریح کرد: زن و مرد مانند دو قطب مثبت و منفی یک باتری هستند، یعنی ویژگی‌های کاملا متفاوت دارند و لذا لازم است زن ویژگی‌های مردان و مرد ویژگی‌های زنان را بشناسند تا مشکلات به حداقل برسد.

نیک فطرت، از مردان خواست یک شنونده فعال برای زنان باشند و آنان را قضاوت و نصیحت نکنند و متذکر شد: زنان نیز در هنگام سکوت و ناراحتی مردان، آنان را تنها بگذارند تا راه حلی برای مشکل خود پیدا کنند و به آرامش برسند.

وی اختلاف نظر و سلیقه را یک ویژگی انسانی دانست که باید مد نظر زوجین قرار گیرد و ادامه داد: متاسفانه برخی از زوجین این مراحل را درست پشت سر نمی‌گذارند و لذا دچار مشکل می‌شوند و از روش‌های ناکارآمد برای حل مشکلات خود مانند تهدید، تسلط، خشونت و آسیب بدنی، سرزنش، تسلیم و... استفاده می‌کنند لذا ۸۰ درصد مشکلات زندگی مشترک با اصلاح دیدگاه نسبت به زن و مرد برطرف می‌شود.

این روانشناس، بی اعتمادی و دروغ را یکی دیگر از عوامل طلاق عاطفی دانست و اظهار کرد: برخی از زوجین کاری به کار هم ندارند و هیچ ارتباطی بین آنان ایجاد نمی‌شود و تنها دلیل ادامه زندگی مشترک را حفظ آبرو یا فرزندان می‌دانند لذا در چنین شرایطی زنان و مردان دچار خطا‌های شناختی شده و اصل و مفهوم ازدواج و زندگی مشترک و همسرداری را فراموش کرده اند.

نیک فطرت، از زوجین خواست در محبت کردن به طرف مقابل پیش قدم باشند و خاطرنشان کرد: قدرشناسی، استفاده از کلمات تاییدآمیز، احترام گذاشتن و وقت صرف کردن برای همسر قبل از تماس فیزیکی اهمیت دارد و موجب افزایش محبت و جذبه می‌شود.

  • سارا پورحبیب
  • ۰
  • ۰

آمنه دقیقی خداشهری، متخصص روانشناسی بالینی کودک و نوجوان ، اظهار کرد: زندگی سال‌های اولیه کودک بر پایه مادر محوری است زیرا مادر سازنده شخصیت عاطفی و اخلاقی کودک است.

او افزود: مادران باید توجه کنند که سن ۳ الی ۴ سالگی کودک بسیار حساس است بنابراین غیبت‌های مکرر مادر در کودک بی تفاوتی عاطفی ایجاد می‌کند که برای طفل امری زیانبخش است.

دقیقی خداشهری گفت: یک اشتباه رایج بین خانواده‌ها به وجود آمده، که اگر فورا نیاز‌های کودک را فراهم کنند ممکن است لوس شود و دیگر نمی‌توان او کنترل کرد. برای کودک زیر سه سال ملاک قرار داد نیاز‌های اساسی آن بوده که به آغوش کشیده شود، مورد توجه بسیار قرار بگیرد تا به امنیت مورد نیاز دست پیدا کند.

او تصریح کرد: بغل نکردن کودک و بی توجهی به گریه هایش احساس عدم امنیت را به او القا می‌کند؛ بنابراین همین که به سن ۹ الی ۸ ماهگی برسد و شما را به‌عنوان فردی جدای از خود بشناسد، دچار استرس می‌شود. به همین دلیل هم میزان گریه‌هایش بیشتر می‌شود و هم وابستگی و آویزان بودنش. او می‌ترسد که شما بروید و دیگر برنگردید چرا که او از بودن شما مطمئن نیست و از در آغوش کشیده شدن سیر نشده و احساس امنیت و آرامش نکرده است.

دقیقی خداشهری بیان کرد: در سن ۱۸ ماهگی وابستگی شکل دیگری پیدا می‌کند. خیلی از والدین می‌گویند که فرزندشان تمایل دارد مدام پیش او باشیم. باید بدانید که این اتفاق کاملاً طبیعی است، چون کودک از ۱۸ تا ۲۱ ماهگی دچار نگرانی، اضطراب و دل‌بستگی نسبت به والدین است و این روند رشد اوست. مدام به مادر می‌چسبد و می‌خواهد بغلش کنند، گریه می‌کند و بغل اطرافیان نمی‌رود. این دل‌بستگی و اضطراب از دست دادن مادر طبیعی است و باید آن دوران طی شود. اما اگر این اتفاق در بزرگسالی بیفتد، غیرطبیعی است.

 

او تاکید کرد: سعی کنید به موقع به نیاز‌های کودک خود توجه کنید. حتی از دیدگاه ما روانشناس‌ها حضور کودکان زیر ۳ سال در مهدکودک‌ها به هیچ وجه سفارش نمی‌شود زیرا کودک نیازمند به محبت واقعی است و کار مربی و پرستار از این حیث کامل نمی‌تواند باشد.

این روانشناس در پایان گفت: در واقع این موضوعات پایه‌های مهم و اساسی تربیت فرزندان ما و آینده پیش روی آنها را می‌سازند. پس بهتراست خانواده‌ها قبل از اقدام برای بچه دار شدن، اطلاعاتی درباره تربیت کودک کسب کنند. جدایی از فرزند نباید کاری کوچک و ساده به حساب آید، اگر چاره‌ای جز آن نیست، لازم است کودک با تضمین و امنیت لازم پشتیبانی شود.

  • سارا پورحبیب
  • ۰
  • ۰

یک مشاور روانشناس معتقد است؛ همیشه تنبلی بچه ها نشانه فرار آنها از مسئولیت نیست بلکه پایین بودن عزت نفس باعث کم کاری فرزندانمان میشود.

محمد صابری، گفت: این روزها والدین تلاش می‌کنند تا محبت و توجه خود را در قالب فراوانی اطلاعات به بچه‌ها نشان دهند درواقع آنها می‌کوشند ذهن فرزندانشان را مملو از اطلاعات کنند تا شاید در آینده بتوانند از آنها بهرمند شوند، درواقع نگاه والدین به آینده تا حدی پر رنگ و غلیظ شده که ابتدایی‌ترین موضوعات پرورشی و تربیتی بچه‌ها فراموش شده است.

وی تصریح کرد: اغلب پدر و مادرها سبد آموزشی فرزندان خود را به کلاس زبان، رباتیک، محاسبات ریاضی و تست زنی خلاصه کرده‌اند و باور دارند که اگر بتوانند بچه‌هایشان را در مدارس تیزهوشان ثبت نام کنند وظیفه والدی را تمام کرده‌اند درحالی که اساس خوشبختی بچه‌ها در آینده به موضوعاتی نظیر عزت نفس، خود باوری، خوشبینی، ارتباط با دیگران، شوق به زندگی و روحیه شکست ناپذیری بستگی دارد.

صابری ادامه داد: توجه به احساس بچه‌ها و پرورش روان آنها به منزله ثبت نام فرزند در کلاس موسیقی، نقاشی و سفال نیست و باید رسانه‌ها والدین را از این سو تفاهم والدی خارج کنند چراکه توجه به احساس نسل جدید یعنی اینکه پدر و مادرها تلاش کنند که حس ارزشمند بودن، خودآگاهی، آرامش و امنیت ذهنی و کنترل خشم و ناراحتی را در نسل جدید القا کنند.

نویسنده کتاب‌های تربیتی، گفت: روی بالا رفتن عزت نفس کودکان باید کار کرد چرا که کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند معمولاً تنبل، خجالتی، بدبین و قابل ترحم و پر از کارهای ناتمام هستند.

این مشاور روانشناس ادامه داد: در حقیقت، عزت نفس بر موفقیت‌های کودک در تمام زمینه‌ها تأثیر بسیاری دارد. مثلاً کودکانی که احساس خوبی درباره توانایی‌های خود دارند، معمولاً بهتر از کودکانی که عزت نفس خوبی ندارند، درس می‌خوانند همچنین تحقیقات حاکی از آن است که بسیاری از رفتارهای آسیب‌زای کودکان مانند بزهکاری، مصرف سیگار، افت تحصیلی و پرخاشگری ناشی از ضعف عزت نفس در کودکان است.

صابری، توجه به احساس بچه‌ها را یکی راهکارهای تقویت عزت نفس در آنها دانست و افزود: هنگامی که به شادی یا ناراحتی کودکتان توجهی نمی‌کنید و عکس العملی نشان نمی‌دهید، در واقع احساسات او را جدی نمی‌گیرید و او را مورد بی‌توجهی قرار می‌دهید و بدین ترتیب عزت نفس کودکتان را از بین خواهید برد و اگر چنانچه فرزند شما در مورد مسأله‌ای نظری می‌دهد، به حرف‌های وی توجه کنید.

صابری خاطرنشان کرد: کودکی فرصت مغتنمی برای شکل گیری شخصیت و تبلور احساسات نیک در بچه هاست احساسات دوران کودکی زندگی افراد را در بزرگسالی درگیر خود می‌کند و شخصیت هر فرد نسبت به شرایط مختلف زندگی از دوران کودکی تأثیر می‌پذیرد.

 

  • سارا پورحبیب
  • ۰
  • ۰

یک روانشناس معتقد است؛ پرخاشگری نوجوانان در محیط خانه الزاما به معنای جنگ قدرت با والدین نیست بلکه این نوع خشونت می تواند ناشی از اضطراب، ترس و حتی افسردگی پنهان باشد.

مریم داودوندی متخصص مشاوره و روانشناسی، اظهار داشت: برخی از نوجوانان پرخاشگر بیشتر از آنکه در محیط خانه به دنبال قدرت نمایی و مبارزه با والدین خود باشند درصدد مبارزه با ترس‌ها، نگرانی‌ها و اضطراب‌های خود هستند.

وی افزود: نوجوانی مرحله انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی است، در این مرحله برخی از نوجوانان ضعف مهارت‌های ارتباطی دارند و از سوی دیگر با دنیای بزرگسالان آشنایی کامل ندارند، لذا گاه به رفتارهای خشونت آمیز جهت حل مشکلات خود متوسل می‌شوند.

داودوندی تصریح کرد: ترس از آینده، دغدغه‌های هویت یابی، مقایسه با همسالان و حتی درک تفاوت‌های اقتصادی و اجتماعی می‌تواند باعث خشم درونی آنها شود، که متأسفانه به دلیل ارتباط ضعیف والدین با فرزندان در بیشتر مواقع، آنان دلیل واقعی این ناراحتی را به درستی درک نمی‌کنند.

این روانشناس ادامه داد: ذهن در دوران بلوغ، مملو از سوالات و چرایی منطقی و غیر منطقی در مورد خود و دنیای پیرامون است. به طور مثال گاهی ممکن است نوجوانی که به ظاهر آرام و مشغول فعالیت بی سرو صدایی مثل بررسی و ارزیابی ظاهر خود در آینه است، به یکباره به موضوعی عادی نظیر صدای بلند اطرافیان واکنش پرخاشگرانه نشان دهد و والدین با این تصور که فرزندشان درصدد قدرت نمایی است با او شروع به مقابله به مثل نموده و وارد مشاجره شوند. در حالی که اگر به بررسی ریشه خشونت نوجوان پرداخته شود متوجه خواهیم شد که او ممکن است به دلیل قرار گرفتن در دوران بلوغ و تغییرات بدنی از چهره و ظاهر خود راضی نباشد و اشتغال ذهنی در مورد زیبا نبودن و یا ترس از مسخره شدن توسط همسالان و یا اطرافیان را، با رفتار پرخاشگرانه ابراز نماید. به عبارتی رفتار او پاسخی به درگیری ذهنی خودش است.

داودوندی با تاکید بر اینکه پرخاشگری دوران بلوغ می‌تواند ناشی از ضعف اعتماد به نفس باشد، افزود: ضعف اعتماد به نفس از متداول‌ترین مشکلات نوجوانان است و حتی همین امر گاهی باعث بروز افسردگی در آنها می‌شود. اعتماد به نفس پایین گاهی باعث می‌شود نوجوان احساس متفاوت بودن با دیگران کرده و شروع به مقایسه‌های ذهنی نماید. در این شرایط نوجوان گاه رفتارهایی همچون دوری گزینی را انتخاب و یا جهت پذیرفته شدن در گروه همسالان به رفتارهای عجیب متوسل می‌شود.

این متخصص مشاوره ابراز داشت: تضادها ی نوجوان را نباید سرکوب کرد، بی شک آنها به شکل شفاف و دقیق نمی‌دانند که از زندگی چه می‌خواهند چرا که آنها تازه در آغاز راه هستند. آنان گاهی احساس غرور می‌کنند و لحظه‌ای بعد ممکن است در احساسات شرمندگی و خجالت‌زدگی غرق شوند. این نوسانات برای خود نوجوان نیز بسیار آزار دهنده است. شاید بتوان گفت، کنار آمدن با تغییرات دوران نوجوانی و سازگاری با دنیای پیرامون، حمایت و توجه والدین را می‌طلبد.

وی با بیان اینکه نوع واکنش و رفتار والدین در هنگام پرخاشگری نوجوان می‌تواند تأثیر مستقیمی بر شخصیت وی داشته باشد، افزود: در اوج اختلاف با نوجوان باید این نکته را مورد توجه قرار داد که آنها در همان لحظه در حال یادگیری مهارت‌های حل مساله و یا مهارت‌های مذاکره و گفتگو از والدین خود می‌باشند. نوجوان از والدین خود می‌آموزد که نه تنها در زمان حال بلکه در سال‌های بعد نیز چگونه با دیگران رفتار کند.

وی خاطر نشان کرد: با رفتار صحیح می‌توان به نوجوان نشان داد که او عزیز و دوست داشتنی است و می‌تواند روی حمایت پدر و مادر خود حساب کند، در عین حال می‌بایست به عواقب اعمالش نیز توجه نماید و بداند مسئول اعمالش می‌باشد. درواقع با این کار تا حدی اعتماد به نفس و نیاز به امنیت در او تأمین می‌شود و همین امر نوجوان را آرام و امیدوار به آینده خواهد کرد.

  • سارا پورحبیب
  • ۰
  • ۰

حمیده دمیرچیلو، روانشناس و کارشناس خانواده، در رابطه با اهمیت هم سو بودن نگرش‌های زوجین در زندگی مشترک اظهار کرد: ارتباط زوجین در زندگی مشترک به گونه‌ای است که به صورت مداوم، یکدیگر را مورد قضاوت قرار می‌دهند. از اینرو، هر چه نگرش آن‌ها با یکدیگر هم سو‌تر و نقاط فکری مشترکی داشته باشند، قضاوت هایشان درمورد همدیگرمثبت‌تر است و در نتیجه، هیجان مثبت تری نیز از خود بروز می‌دهند.

وی بیان کرد:  اگر تشابه نگرشی زوجین در زندگی مشترکشان تفاوت‌های زیادی با یکدیگر داشته باشد، هر دو آن‌ها به مرور زمان، از هم فاصله می‌گیرند و به نوعی، روابط آن‌ها سرد می‌شود، چون هیجان‌های منفی ناشی از قضاوت‌های منفی نیز زیاد می‌شود که در این میان, ۳ تا ۵ سال باید از زندگی مشترک زوجین بگذرد تا نگرش‌های هر دو طرف آن‌ها هم سوتر شود.

این روانشناس تصریح کرد: اصلاح نگرش‌ها, یکی از موضوع‌های بسیار مهم پیش از ازدواج است که زوجین باید برای داشتن یک زندگی آرام و سرشار از عواطف مثبت به آن توجه کنند که علاوه بر آن, آمادگی روانی - اجتماعی نیز از دیگر ضروریات ازدواج موفق است.

دمیرچیلو گفت: آمادگی روانی - اجتماعی شامل موارد بسیاری می‌شود که از آن جمله می‌توان به رشد شناختی مربوط به ازدواج اشاره کرد که از نخستین موارد مهم آن است. موفقیت در هر زمینه‌ای بستگی به شناخت کافی از آن موضوع دارد. بدین معنی که در ازدواج باید به خوبی ابعاد مختلف زندگی مشترک را بشناسیم و حل مسئله را بلد باشیم. چرا که در غیر این صورت، قطعا در زندگی‌های پیچیده امروز به مشکلات جدی بر می‌خوریم.

وی ادامه داد: رشد بلوغ عاطفی از دیگر مواردی است که خود, شامل توانایی کنترل خشم، مدیریت عواطف منفی، ایجاد اعتماد و صمیمیت پایدار و داشتن روحیه قدردانی و سپاسگزاری است.

این روانشناس افزود: رشد مدیریت مالی، رشد جنسی، هویت و تعهد، حل تعارض بین فردی و توانایی تصمیم گیری مشترک از دیگر موارد پیش نیاز‌های ضروری برای یک ازدواج موفق هستند که این مهم در سایه آگاهی‌های لازم, مهارت‌های موردنیاز و تشابه نگرشی  تحقق پیدا می‌کند.

 

  • سارا پورحبیب
  • ۰
  • ۰

جنسیت یک معیار مهم برای ابتلا به برخی از مشکلات روانی به حساب می‌آید. این تفاوت می‌تواند از ژنتیک متفاوت زن و مرد یا جایگاه متفاوتی که خانم‌ها در خانواده، اجتماع یا فرهنگ دارند حاصل شود.

افسردگی، عارضه‌ای شایع در کمین خانم‌ها

واقعیت این است که خانم‌ها تقریباً دو برابر آقایان در خطر ابتلا به افسردگی هستند. افسردگی، عارضه‌ای است که با علائمی مانند ناراحتی، عدم احساس لذت، کاهش قابل‌توجه انرژی، اختلال در چرخه خواب و خوراک و افکار تخریبی و منفی مشخص می‌شود.

این اختلال ممکن است در طول زندگی فرد یک‌بار رخ دهد یا به شکل دوره‌ای روان فرد را تحت فشار قرار دهد. بعضی از مدل‌های افسردگی تنها چند روز یا چند هفته طول می‌کشند، اما ممکن است افسردگی در صورت عدم دریافت مشاوره روانشناسی حتی برای چند سال فرد را درگیر کند.

خانم‌ها از آنجایی که بیشتر نسبت به ابتلا به این عارضه آسیب‌پذیری دارند، باید به شکل دقیق خلق‌وخوی خود را موردبررسی قرار دهند و از روانکاو کمک بگیرند.

 همچنین ممکن است افسردگی باعث روی آوردن فرد به مواد مخدر یا پرخوری زیاد شود؛ بنابراین اطرافیان فردی که دچار افسردگی می‌شود باید اعمال او را تحت نظر داشته باشند. با وجود اینکه افسردگی در خانم‌ها بیشتر دیده می‌شود، آمار ابتلای خانم‌ها و آقایان به عارضه‌ی اختلال دوقطبی برابر است.

خطر ابتلا به اختلالات تغذیه برای خانم‌ها

یکی دیگر از عارضه‌های روانی خانم‌ها اختلالات مرتبط با رژیم غذایی است. بسیاری از روانشناسان علت این تفاوت جنسیتی در ابتلا را عوامل اجتماعی می‌دانند. خانم‌ها بیشتر در خطر این هستند که تصویری منفی نسبت به بدن خود شکل دهند؛ بنابراین خوردن برای خانم‌ها به چالشی مهم تبدیل می‌شود.

انواع رایج اختلالات غذا خوردن

اختلالات تغذیه‌ای به طور کلی شامل کم خوری عصبی (آنورکسیا) و پرخوری عصبی (بولیمیا) می‌شود. عارضه‌ی کم خوری عصبی، زمانی اتفاق می‌افتد که فرد به اشتباه تصور می‌کند، دچار اضافه‌وزن است؛ بنابراین رژیم‌های غذایی سخت می‌گیرد و از خوردن غذا امتناع می‌کند. افرادی که دچار عارضه آنورکسیا هستند باید حتماً مشاوره روانشناسی دریافت نمایند، زیرا مبتلایان به این مشکل حتی ممکن است در خطر مرگ قرار بگیرند.

مشکل دیگر در ارتباط با خوردن، پرخوری عصبی است. افراد مبتلا به این عارضه نمی‌توانند اشتهای خود را کنترل کنند و میزان زیادی غذا در هر وعده مصرف می‌کنند.

این اختلالات روانی در خانم‌ها بسیار شایع است. به طور کلی، مشاوره روانشناسی، برای سلامت و شادی ما نقشی حیاتی دارد. همان‌طور که مراقبت از بدنمان ضروری است، باید بتوانیم از روانمان نیز مراقبت کنیم.

  • سارا پورحبیب
  • ۰
  • ۰

او ادامه داد: کودکان سنین ۵ تا ۸ ساله نگران این موضوع هستند که مبادا حادثه‌ای مصیبت زا برای والدین رخ دهد و آن‌ها را از دست بدهد، این در حالی است که کودکان ۹ تا ۱۲ ساله هنگام جدایی از پدر و مادر نگرانی شدیدی از خود نشان می‌دهند، ضمن اینکه نوجوانان از علائم جسمی نظیر؛ سردرد، حالت تهوع و استفراغ شکایت کرده و با این ترفند از رفتن به مدرسه امتناع می‌کنند.

مریم عمادعلی تصریح کرد: به این نکته توجه کرد که هر کودکی که از رفتن به مهدکودک و مدرسه امتناع می‌کند دچار اضطراب جدایی نیست و دلایل دیگری از جمله؛ افسردگی، ترس از مدرسه، ترس از همکلاسی ها، ترس از معلم و قوانین و مقررات مدرسه و... در خودداری او از رفتن به مدرسه و تمایل به ماندن در کنار خانواده دخیل هستند.

او گفت: کودکی که از اختلال اضطراب جدایی رنج می‌برد، ممکن است شب‌ها در خواب کابوس با محتوای جدایی از عزیزان ببیند و دچار خواب منقطع شود و پس از هر بار بیدار شدن حضور پدر و مادر در خانه چک می‌کند و زمان رفتن به مهدکودک و مدرسه مقاومت نشان می‌دهد، البته نشان دادن ترس و اضطراب از جدایی بین ۱۸ ماهگی تا ۳ سالگی پدیده رشدی طبیعی است و هدفی تکاملی پشت آن وجود دارد.

  • سارا پورحبیب
  • ۰
  • ۰

قاسم گرجی کارشناس آموزش همگانی فرماندهی انتظامی مازندران گفتفرزندان طلاق به دلایلی در معرض آسیب‌های روانی و نارسایی‌های تربیتی قرار می‌گیرند و این فرزندان قبل از طلاق ماه‌ها و یا گاهی سال‌ها شاهد درگیری لفظی و غیر لفظی و مشاجرات بین والدین خود بوده و زمان‌های زیادی را در حالت تنش و استرس سپری کردند.

او با بیان اینکه درگیری لفظی و غیر لفظی والدین سبب ایجاد تعارض در فرزندان می‌شود، افزود: در درگیری‌های بین والدین هرچند به ظاهر یکی از آن‌ها برنده میدان خواهد بود، اما در هر صورت فرزندان به دلیل دلبستگی به هر دو والد در پی آسیب به یکی از والدین مدام دچار آسیب خواهند شد، در واقع آنان قربانی اصلی خشونت بین والدین و جدایی آن‌ها هستند.

گرجی گفت: بعد از طلاق سرپرستی فرزندان بسیار مهم است و این فرزندان به دلیل محرومیت از هر یک از والدین، یا هردو والد و زندگی در محیطی جدید، در واقع از نوعی خلع عاطفی و روانی، مدام در رنج و عذاب خواهند بود.

او ادامه داد: فرزندان طلاق از نظر حمایت‌های عاطفی و روانی مدام از محیط ضعیفی برخوردار بوده و به دلیل خستگی و یا ضعف والد سرپرست دچار نارسایی‌های تربیتی خواهند شد.

کارشناس آموزش همگانی فرماندهی انتظامی مازندران افزود: اینگونه کودکان حتی در مراحل دوم کودکی و آغاز نوجوانی از نظر هوش و استعداد‌های فردی نسبت به هم سن و سال‌های خود تا حدود زیادی ضعیف‌تر بوده که این ضعف در مراحل بعدی رشد یعنی نوجوانی و جوانی نیز مشهود بوده و بر سازگاری آن‌ها تاثیرگذار است.

گرجی با بیان اینکه کنش متقابل بین پدر و مادری که از یکدیگر جدا شده اند نیز در سازگاری کودکان نقش مهمی دارد، گفت: تضاد بالای بین والدین پس از طلاق و اختلافات بین آن‌ها بر سر مسائل مشترک باعث تعارض درونی و نوشخوار فکری در کودکان شده که خود آسیب‌های فردی مثل افسردگی، اضطراب و استرس را برای کودکان به همراه داشته و راه پیشرفت و شکوفایی کودکان را مسدود خواهد کرد.

او افزود: این کودکان در ادامه تحصیل دچار افت و مشکل اساسی شده در کسب مهارت‌های فردی و اجتماعی ضعیف عمل کرده و در انجام فعالیت‌هایی مثل خواندن و نوشتن نسبت به همسن و سال‌های خود کند عمل خواهند کرد.

کارشناس آموزش همگانی فرماندهی انتظامی مازندران ادامه داد: گاهی نیز این کودکان خود را در جدایی والدین از یکدیگرمقصر دانسته و احساس گناه می‌کنند، این احساس گناه و عذاب وجدان باعث نوشخوار فکری و ایجاد تنش در کودکان بویژه در دوره نوجوانی خواهد شد.

گرجی گفت: با گذشت زمان این افراد مراحلی از افسردگی را تحمل کرده و به احتمال گرایش به سوی رفتار پرخطری مثل خودکشی خواهند داشت، این گونه نوجوان‌ها در پیشرفت تحصیلی و کسب مهارت‌های فردی و اجتماعی دچار مشکلات اساسی خواهند شد.

 

 

 

  • سارا پورحبیب