مطالعات روانشناسی

تازه ترین مقالات در حوزه روانشناسی کودکان

مطالعات روانشناسی

تازه ترین مقالات در حوزه روانشناسی کودکان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پرخاشگری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نفرت از فرزند، از جمله مسائلی میباشد که بعضی از والدین با آن دست به گریبان هستند. در وضعیت معمولی و عادی، در دنیای فرزند و والدین، عشق و علاقه بی نظیری حکمفرما می باشد.

 

بر همین مبنا، در ارتباطات و تعاملات بین آن ها محبّت و عشق، حرف اول و آخر را می زند. در این بین و در بعضی مواقع و به علل گوناگونی حس تنفر از فرزند در وجود والدین بروز پیدا می کند. مضاف بر این، حس گناه هم در این وضعیت بر وجود پدر و مادر تسلط پیدا نموده و مشکلات ایجاد شده را بیش از پیش حادتر و جدّی تر می نماید.

 

 آثار و تبعات نامناسب تنفر از فرزند

هرچند امکان دارد تنفر از فرزند در برهه زمانی خاصی اتفاق افتد، ولی در بعضی مواقع این احساس نفرت داشتن بسیار عمیق و ریشه دار گشته و در طی زمان، در کوتاه مدت و بلند مدت با آثار و عارضه های نامطلوبی همراه می گردد.

 

یکی از اثرات کوتاه مدت این عارضه درونگرایی و کناره گیری کودک می باشد. در این وضعیت، کودک به علت عدم تامین محبّت و توجه لازم، در تعاملات خویش دچار مشکل شده و کم کم به طرف انزوا و گوشه گیر شدن سوق پیدا می کند.

 

پرخاشگری کودک با همسالان و اطرافیان، از دیگر اثرهای نفرت داشتن از فرزند شمرده می شود. بی اعتنایی والدین به فرزند باعث شکل گیری مشکلات رفتاری و پرخاشگر شدن وی می شود. در نتیجه این مسئله، کودک در موقع مواجه با دوستان و اشنایان خود، عکس العمل هایی مثل پرخاشگری و ناسازگاری را بروز می دهد.

 

احساس تنفر از فرزند

ایجاد اضطراب پی در پی و ترس هم از آثار نامناسب تنفر از فرزند به حساب می آید. بی تردید ، سلب کردن عشق و محبّت از کودک به وسیله والدین، زمینه لازم برای شکل گیری مشکلات روحی و روانی مانند اضطراب، ترس و نگرانی را در وجود وی فراهم می آورد.

 

از دیگر اثرهای کوتاه مدت بیزاری از فرزند می توان به مشکلات تحصیلی، مشکلات در غذا خوردن و بی اشتهایی و حس گناه، اشاره نمود. کمبود اعتماد به نفس و مشکلات ارتباطی، شکل گیری اختلالاتی مثل افسردگی و استرس هم از آثار و تبعات بلند مدت نفرت از فرزند محسوب می گردد.

 

برای از بین بردن این احساسات نخست باید ریشه و علت آنها را پیدا کنید

چنانچه خود را دوست نداشته باشید، توانایی دوست داشتن فرزندتان را هم نخواهید داشت. به عبارت دیگر، در حالیکه دوستش دارید، از دستش عصبانی، خسته یا دلسرد می شوید، سرش داد می کشید و وی را تنبیه می کنید. پس باید برای خویش ارزش قائل شده و صمیمانه خود را دوست بدارید. تنها کسی که خود را دوست دارد و از اشتباه کردن نمی ترسد، توانایی دوست داشتن فرزندش را خواهد داشت.

 

تعارض درونی والدین

خیلی وقت ها تعارض های درونی حل نشده والدین بدون این که شخص از آن آگاه باشد منجر به واکنش هایی مانند بیزاری از فرزند می شود. تعارض ها و مسایل حل نشده شخص میتواند منجر شود شخص حس منفی نسبت به خود پیدا کند و در خصوص شخصی که ارتباط نزدیک داشته و وابستگی به وی دارد ناخودآگاه حس تنفر پیدا کند.

 

 گاهی هر چه خودتان بیشتر اشتباه می کنید، بیشتر فرزندتان را برای اشتباهات بچگانه اش، تنبیه می کنید؛ چون او را مسبب خستگی ها، ناکامی ها، افسردگی و حتی عصبانیت خویش می دانید. بپذیرید که هر انسانی امکان دارد خسته یا افسرده شده و یا در کارهایش موفق نباشد. به خودتان فرصتی دوباره برای کوشش دوباره بدهید. فراموش نکنید که شما از هم اکنون الگوی فرزندتان هستید و چنانچه نتوانید خود را کنترل کنید، در آینده فرزند شما هم همین کارها را تکرار خواهد کرد.

 

قبول کردن بیش از حد مسئولیت

گاهی والدین به علل مختلف همه مسوولیت های کودک را به دوش می کشند. والدینی که در خصوص تغییر کودک خویش نگرانی بیش از حد دارند و یا بطور ناخودآگاه تمایل دارند والد کامل و بی نقصی باشند، بیشتر وقت ها خیلی از مسوولیت ها را از کودکان خود می گیرند.

 

با وجود این، حس تحمل بی اندازه و فشار روانی که شخص تحمل می کند، میتواند سبب شود این احساس منفی بسوی کودک بازگردانده شود و به نوعی حس بیزاری ایجاد شود. والدین با اگاهی از روش های ایجاد مسوولیت پذیری کودکان میتوانند از ایجاد چنین چرخه معیوبی جلوگیری کنند.

 

اگر فرزندتان را دوست ندارید، چون همسرتان را در وی می بینید، مشکلاتتان را با همسرتان حل کنید. رابطه مؤثر با او داشته باشید و تلاش کنید عشق و شادی و محبّت را به زندگی مشترکتان وارد کنید.

 

مشکلات محیطی و فقر

گاهی مشکلات زندگی یا مشکلات اقتصادی در افزایش احساس تنفر از فرزند اثر گذار است. در خانواده هایی که فقر زیادی وجود دارد ، هر اشتباه کودک میتواند پیامدهای بیشتری برای خانواده داشته باشد. همینطور مشکلات اقتصادی فشار روانی و استرس زیادی برای خانواده ایجاد می کند که میتواند ارتباطات منفی را بیشتر کند.

 

راهکارهای مقابله با تنفر از فرزند

- رفتارها و خصوصیت های سنی کودک را بشناسید و توقعات را از کودک تعدیل کنید.

- دلیل این احساس را شناسایی کنید و تلاش کنید با کمک گرفتن از مشاوره روانشناسی تعارض های خویش را حل کنید.

- روحیه خود را مثبت نگه دارید. برای خود برنامه های تفریحی و استراحت و فعالیت های مؤثر مانند ورزش داشته باشید.

- مشکلات ارتباطی خود با کودک را بشناسید و به کمک کسب اگاهی از نکات تربیتی فرزندان، مشورت گرفتن، کتاب خواندن و کمک حرفه ای مهارت های فرزندپروری را در خویش تقویت کنید تا خیلی از تعارض ها کاهش یابد.

- مهارت های کنترل هیجان خود و مدیریت خشم و کنترل استرس را یاد بگیرید و تمرین کنید.

 

خود را تائید کنید تا تسلیم احساس تنفر از فرزند نشوید:

به جای والدی که اکنون هستید، بر والدی تمرکز کنید که دوست دارید باشید. فکر کردن به گذشته مشکل شما را حل نمی کند، به جای آن گامی به طرف آینده بردارید. در اینجاست که تائید مثبت بکار می آید. گزینه ها شخصی و بی نهایت هستند، ولی جملات زیر میتوانند به شما کمک کنند:

 

من اعتماد به نفس دارم و می توانم نقش خود بعنوان والد را بهبود ببخشم

من به شکلی رفتار خواهم کرد که به فرزندم احترام بگذارم.

من والد بودن را دوست دارم و از نقش خود لذت می برم.

من از مهارت های ارتباطی خوبی برخوردارم و شنونده خوبی هستم.

من برای خودم زمان می گذارم.

سلامت فرزندم برای من در اولویت است.

خانه ما مکانی برای ارامش و صبوری است.

ما از فعالیت هایی که در خانواده انجام می دهیم خاطره می سازیم.

 

  • سارا پورحبیب
  • ۰
  • ۰

یک روانشناس معتقد است؛ پرخاشگری نوجوانان در محیط خانه الزاما به معنای جنگ قدرت با والدین نیست بلکه این نوع خشونت می تواند ناشی از اضطراب، ترس و حتی افسردگی پنهان باشد.

مریم داودوندی متخصص مشاوره و روانشناسی، اظهار داشت: برخی از نوجوانان پرخاشگر بیشتر از آنکه در محیط خانه به دنبال قدرت نمایی و مبارزه با والدین خود باشند درصدد مبارزه با ترس‌ها، نگرانی‌ها و اضطراب‌های خود هستند.

وی افزود: نوجوانی مرحله انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی است، در این مرحله برخی از نوجوانان ضعف مهارت‌های ارتباطی دارند و از سوی دیگر با دنیای بزرگسالان آشنایی کامل ندارند، لذا گاه به رفتارهای خشونت آمیز جهت حل مشکلات خود متوسل می‌شوند.

داودوندی تصریح کرد: ترس از آینده، دغدغه‌های هویت یابی، مقایسه با همسالان و حتی درک تفاوت‌های اقتصادی و اجتماعی می‌تواند باعث خشم درونی آنها شود، که متأسفانه به دلیل ارتباط ضعیف والدین با فرزندان در بیشتر مواقع، آنان دلیل واقعی این ناراحتی را به درستی درک نمی‌کنند.

این روانشناس ادامه داد: ذهن در دوران بلوغ، مملو از سوالات و چرایی منطقی و غیر منطقی در مورد خود و دنیای پیرامون است. به طور مثال گاهی ممکن است نوجوانی که به ظاهر آرام و مشغول فعالیت بی سرو صدایی مثل بررسی و ارزیابی ظاهر خود در آینه است، به یکباره به موضوعی عادی نظیر صدای بلند اطرافیان واکنش پرخاشگرانه نشان دهد و والدین با این تصور که فرزندشان درصدد قدرت نمایی است با او شروع به مقابله به مثل نموده و وارد مشاجره شوند. در حالی که اگر به بررسی ریشه خشونت نوجوان پرداخته شود متوجه خواهیم شد که او ممکن است به دلیل قرار گرفتن در دوران بلوغ و تغییرات بدنی از چهره و ظاهر خود راضی نباشد و اشتغال ذهنی در مورد زیبا نبودن و یا ترس از مسخره شدن توسط همسالان و یا اطرافیان را، با رفتار پرخاشگرانه ابراز نماید. به عبارتی رفتار او پاسخی به درگیری ذهنی خودش است.

داودوندی با تاکید بر اینکه پرخاشگری دوران بلوغ می‌تواند ناشی از ضعف اعتماد به نفس باشد، افزود: ضعف اعتماد به نفس از متداول‌ترین مشکلات نوجوانان است و حتی همین امر گاهی باعث بروز افسردگی در آنها می‌شود. اعتماد به نفس پایین گاهی باعث می‌شود نوجوان احساس متفاوت بودن با دیگران کرده و شروع به مقایسه‌های ذهنی نماید. در این شرایط نوجوان گاه رفتارهایی همچون دوری گزینی را انتخاب و یا جهت پذیرفته شدن در گروه همسالان به رفتارهای عجیب متوسل می‌شود.

این متخصص مشاوره ابراز داشت: تضادها ی نوجوان را نباید سرکوب کرد، بی شک آنها به شکل شفاف و دقیق نمی‌دانند که از زندگی چه می‌خواهند چرا که آنها تازه در آغاز راه هستند. آنان گاهی احساس غرور می‌کنند و لحظه‌ای بعد ممکن است در احساسات شرمندگی و خجالت‌زدگی غرق شوند. این نوسانات برای خود نوجوان نیز بسیار آزار دهنده است. شاید بتوان گفت، کنار آمدن با تغییرات دوران نوجوانی و سازگاری با دنیای پیرامون، حمایت و توجه والدین را می‌طلبد.

وی با بیان اینکه نوع واکنش و رفتار والدین در هنگام پرخاشگری نوجوان می‌تواند تأثیر مستقیمی بر شخصیت وی داشته باشد، افزود: در اوج اختلاف با نوجوان باید این نکته را مورد توجه قرار داد که آنها در همان لحظه در حال یادگیری مهارت‌های حل مساله و یا مهارت‌های مذاکره و گفتگو از والدین خود می‌باشند. نوجوان از والدین خود می‌آموزد که نه تنها در زمان حال بلکه در سال‌های بعد نیز چگونه با دیگران رفتار کند.

وی خاطر نشان کرد: با رفتار صحیح می‌توان به نوجوان نشان داد که او عزیز و دوست داشتنی است و می‌تواند روی حمایت پدر و مادر خود حساب کند، در عین حال می‌بایست به عواقب اعمالش نیز توجه نماید و بداند مسئول اعمالش می‌باشد. درواقع با این کار تا حدی اعتماد به نفس و نیاز به امنیت در او تأمین می‌شود و همین امر نوجوان را آرام و امیدوار به آینده خواهد کرد.

  • سارا پورحبیب